English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cutty stool U چهارپایه کوتاه وکوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ponies U اسب کوتاه وکوچک
poney U اسب کوتاه وکوچک
pony U اسب کوتاه وکوچک
tunicle U پوشش یاپیراهن کوتاه وکوچک
four-ply U چهارپایه
corner stool U چهارپایه
tabouret U چهارپایه
stapled U عمود چهارپایه تخت
staple U عمود چهارپایه تخت
stapling U عمود چهارپایه تخت
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
low level U مقام پست وکوچک
lowboy U عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
tarn U دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
lymph nodule U غده ساده وکوچک لنفاوی
to fold up U تاه زدن وکوچک کردن پیچیدن
lovebird U طوطی سبز وکوچک مرغ عشق
hilum U چیز خیلی ریز وکوچک پیوندگاه گیاه
eidograph U اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lazy tongs U چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
of short duration U کوتاه
dwarfish U کوتاه
puny U قد کوتاه
curtal U کوتاه
miniature U کوتاه
synoptic U کوتاه
concise U کوتاه
shortest U کوتاه
succinct U کوتاه
bas relif U کوتاه
stunt U کوتاه
pigmy U کوتاه
short U کوتاه
stunting U کوتاه
little U کوتاه
scut U دم کوتاه
pigmy U قد کوتاه
stunts U کوتاه
shorter U کوتاه
miniatures U کوتاه
pigmies U کوتاه
down U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
low U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
short <adj.> U کوتاه
stocky U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
pygmies U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
pygmies U قد کوتاه
dumpy U کوتاه
pygmy U کوتاه
stockiest U کوتاه
stockier U کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
stags U کوتاه کردن
scurried U مسابقه کوتاه
brachydactyly U کوتاه انگشتی
clipping U کوتاه کردن
scurry U مسابقه کوتاه
breeks U شلوار کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
britches U شلوار کوتاه
by pass U اتصال کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
stag U کوتاه کردن
bunny hop U پرش کوتاه
chip shot U ضربه کوتاه
cut off U کوتاه کردن
detruncate U کوتاه کردن
detruncation U کوتاه شدگی
draw in U کوتاه شدن
easy term U کوتاه مدت
truncates U کوتاه کردن
cutty sark U دامن کوتاه
truncating U کوتاه کردن
chitchat U صحبت کوتاه
chiton U قبای کوتاه
conte U داستان کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
coatee U دامن کوتاه
poop U صدای کوتاه
correption U کوتاه کردن
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
basso relief U برجسته کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
shuffle U گام کوتاه
pygmy U ادم کوتاه قد
shuffles U گام کوتاه
poops U صدای کوتاه
shuffling U گام کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
idyll U چکامه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
pygmies U ادم کوتاه قد
pigmies U ادم کوتاه قد
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
low U کوتاه دون
aphorisms U سخن کوتاه
aphorism U سخن کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
abridge U کوتاه کردن
bas-reliefs U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
bas relief U برجسته کوتاه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
abbreviated U کوتاه شده
novelette U داستان کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
term paper U رساله کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
shuffled U گام کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
curt U کوتاه ومختصر
steep taper U مخروط کوتاه
mini-skirts U دامن کوتاه
short-list U فهرست کوتاه
short-listed U فهرست کوتاه
short-listing U فهرست کوتاه
short-lists U فهرست کوتاه
tutu U دامن کوتاه
tutus U دامن کوتاه
To back down . U کوتاه آمدن
drop in <idiom> U دیدار کوتاه
mini-skirt U دامن کوتاه
wool of short staple U پشم نخ کوتاه
stichomythia U مکالمات کوتاه
strop U طناب کوتاه
curtly <adv.> U بصورت کوتاه
to cut short U کوتاه کردن
to fall short U کوتاه امدن
to look in U کوتاه کردن
truncation U کوتاه سازی
tunicle U لباس کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
whiffet U سوت یا پف کوتاه
in the short run U در کوتاه مدت
briefly <adv.> U بصورت کوتاه
simply stated U به بیان کوتاه
brief description U شرح کوتاه
corner-brace U حایل کوتاه
dwarf gallery U دالان کوتاه
compendiously <adv.> U بصورت کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
lop sided U کوتاه و بلند
short blast U بوق کوتاه
low frequency wave U موج کوتاه
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
manakin U ادم کوتاه قد
manikin U ادم کوتاه قد
morello U گیلاس دم کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
novelet U داستان کوتاه
novella U رمان کوتاه
let us be brief U کوتاه کنیم
knurly U کوتاه قد کوتوله
escopette U قرابینه کوتاه
fubsy U کوتاه وکلفت
gnomical U کوتاه لب نویس
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber U الوار کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
hide bound U کوتاه فکر
idyl U چکامه کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
intrim U کوتاه مدت
jog trot U یورتمه کوتاه
one track U کوتاه فکر
piaffer U یورتمه کوتاه
playlet U نمایش کوتاه
short shunt U شنت کوتاه
short splice U پیوند کوتاه
short term U کوتاه مدت
short term U دوره کوتاه
short test bar U میله کوتاه
short time U کوتاه مدت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com